بسم الله الصادق المُصدّق و لَهُ اَصدَق المَصادیق فی الصّدقات
صادقان را صداقتی می باید تا بر مصادیق وحی ، آگاه شوند . این صداقت در تصدیق نسخ صادقی است که اتقیاء امت ، آنها را بر جای نهادند و خلایق ، ملزم به فراگیری آن می باشند . رشد معنوی و تکامل عرفانی ما ، در گرو صادق نامه ای است که راستی را به حیاتمان دهد و درستی را منظرمان آورد وصحت را به اعمالمان داده و سلامت بر کردارمان باشد . پس تو ای گریزان از نادرستی ؛ برخیز و در خیمه گاه جعفر صادق ، مسکن گزین و مسیر پیشوایان حقیقی بشر را بپیمای تا از فراز و نشیب عمر ، به آسانی بگریزی و در عوارضی ِ برزخ ، معطّل توبیخ ها نگردی و در محاکم پر حجم نهایی ، افول شخصیت نداشته باشی .
آفریدگار تو در بین چهارده خلیفه اش ، یکی را ملقب به صادق نموده تا مرز بین خود ساخته و سازه های بشری مشخص گردد . بگونه ای که از امام رضا سوال نمودند که مگر جمله ی رهبران الهی ، صادق نیستند که در مقطع ششمین ولیّ عرشی ، تخصیص آمده !؟ و سلطان سریر ارتضی فرمود : بلی منصب صداقت در کلیه ی منصوبین جبروتی ، تجلی دارد اما در جعفر ابن محمد ، آئینه ی فضایل و رذایل حاکم بر اعصار ، تبلور داشته و فوران کشمکش حق و باطل را نمودار گشته تا آنجا که قانون ولایت غدیر ، به نقد و تهاجم رفته و ایادی اهریمنی ، اراده به تقلید بی خردانه از احکام ایزدی نموده و در فریب جامعه ، جعل سرپرستی خلق کرده و اصول دینی ، سوای آنچه از منابع غیبی حاصل گشته را ، ترتیب داده که حافظ منافع شریعت ، امامت را نشانه کرده و تا کرانه ای که امروز شاهدش هستیم ، گرویدگان به مذهب مطهر ، در اقلیت بوده و پرچم تمدن حاکم ، بر دوش نابخردان و نابکاران قرار گیرد و روح انسانی بخاطر تجاوز متجاسران به حریم فرهنگ اصیل آدمیت ، آزرده و افسرده گردد و ناله ی تشنگی فطرت بنی آدم ، گوشهای پاک را خراش عاطفی دهد و اینجاست که ابوالائمه ، در کلمات قصارش می گوید : ظَلم الحَقّ مَن نَصَرَ الباطل ؛ تعدی آشکار به حقایق آفرینش است زمانی که عامه ی مردم برای سردمداران باطل ، هورا می کشند و سینه می زنند و نیز از گلهای بوستان نهج البلاغه است که می طراود : الصِدقُ لِباس الحق ؛ اونیفرم زیبا و جذاب که بر قامت میهمانان کره ی خاکی میدرخشد ، لباس صادقان خواهد بود و در مقوله ای دیگر ، معلم مجرّب باستانی می فرماید : الصدقُ لسان الحق ؛ زبان مکالمه ی مشترک و مفهوم امتهای پاک سرشت ، تخلیه از فضولات هوی و هوس است و به مصداق : هر دم از این باغ ، گلی می رسد ؛ صحیفه ی حیدریه می نگارد : افضل المقال ما طابق الصدق ؛ که وعظی مفید خواهد بود اگر گوینده اش از چارچوب صلاح و صِداق ، خارج نشود و در نهایت ، ابَرمرد میدان بلاغت و فصاحت ، مسیر صدق و صفا را اینچنین می فهماند که : اصدق القولِ ما طابق الحق .
حال که وجه امتیاز مخلوق برتر ، سخن گفتن اوست ؛ پس چه بهتر که جز حقیقت نگوید و به غیر واقعیت نچرخد و قطب نمای مبحث صدق و کذب ، امام بِحق ناطق جعفر بن محمد الصادق است که بر کرسی لسان الحق ، تکیه زده و چشم و چراغ حق جویان گشته و به وجدانهای خدا جوی سلیم وکریم ، تغذیه ی اخلاقی و اعتقادی می رساند .
در خاتمه از پروردگار دیّان ، استقامت در مکتب صادقیه
و استمرار سرافراز نهضت جعفریه را مسألت می نماییم .
نوشتاری از آیت الله سید حسین بروجردی در یادواره ی شهادت امام صادق ؛ 1420 ه.ق
صادقان را صداقتی می باید تا بر مصادیق وحی ، آگاه شوند . این صداقت در تصدیق نسخ صادقی است که اتقیاء امت ، آنها را بر جای نهادند و خلایق ، ملزم به فراگیری آن می باشند . رشد معنوی و تکامل عرفانی ما ، در گرو صادق نامه ای است که راستی را به حیاتمان دهد و درستی را منظرمان آورد وصحت را به اعمالمان داده و سلامت بر کردارمان باشد . پس تو ای گریزان از نادرستی ؛ برخیز و در خیمه گاه جعفر صادق ، مسکن گزین و مسیر پیشوایان حقیقی بشر را بپیمای تا از فراز و نشیب عمر ، به آسانی بگریزی و در عوارضی ِ برزخ ، معطّل توبیخ ها نگردی و در محاکم پر حجم نهایی ، افول شخصیت نداشته باشی .
آفریدگار تو در بین چهارده خلیفه اش ، یکی را ملقب به صادق نموده تا مرز بین خود ساخته و سازه های بشری مشخص گردد . بگونه ای که از امام رضا سوال نمودند که مگر جمله ی رهبران الهی ، صادق نیستند که در مقطع ششمین ولیّ عرشی ، تخصیص آمده !؟ و سلطان سریر ارتضی فرمود : بلی منصب صداقت در کلیه ی منصوبین جبروتی ، تجلی دارد اما در جعفر ابن محمد ، آئینه ی فضایل و رذایل حاکم بر اعصار ، تبلور داشته و فوران کشمکش حق و باطل را نمودار گشته تا آنجا که قانون ولایت غدیر ، به نقد و تهاجم رفته و ایادی اهریمنی ، اراده به تقلید بی خردانه از احکام ایزدی نموده و در فریب جامعه ، جعل سرپرستی خلق کرده و اصول دینی ، سوای آنچه از منابع غیبی حاصل گشته را ، ترتیب داده که حافظ منافع شریعت ، امامت را نشانه کرده و تا کرانه ای که امروز شاهدش هستیم ، گرویدگان به مذهب مطهر ، در اقلیت بوده و پرچم تمدن حاکم ، بر دوش نابخردان و نابکاران قرار گیرد و روح انسانی بخاطر تجاوز متجاسران به حریم فرهنگ اصیل آدمیت ، آزرده و افسرده گردد و ناله ی تشنگی فطرت بنی آدم ، گوشهای پاک را خراش عاطفی دهد و اینجاست که ابوالائمه ، در کلمات قصارش می گوید : ظَلم الحَقّ مَن نَصَرَ الباطل ؛ تعدی آشکار به حقایق آفرینش است زمانی که عامه ی مردم برای سردمداران باطل ، هورا می کشند و سینه می زنند و نیز از گلهای بوستان نهج البلاغه است که می طراود : الصِدقُ لِباس الحق ؛ اونیفرم زیبا و جذاب که بر قامت میهمانان کره ی خاکی میدرخشد ، لباس صادقان خواهد بود و در مقوله ای دیگر ، معلم مجرّب باستانی می فرماید : الصدقُ لسان الحق ؛ زبان مکالمه ی مشترک و مفهوم امتهای پاک سرشت ، تخلیه از فضولات هوی و هوس است و به مصداق : هر دم از این باغ ، گلی می رسد ؛ صحیفه ی حیدریه می نگارد : افضل المقال ما طابق الصدق ؛ که وعظی مفید خواهد بود اگر گوینده اش از چارچوب صلاح و صِداق ، خارج نشود و در نهایت ، ابَرمرد میدان بلاغت و فصاحت ، مسیر صدق و صفا را اینچنین می فهماند که : اصدق القولِ ما طابق الحق .
حال که وجه امتیاز مخلوق برتر ، سخن گفتن اوست ؛ پس چه بهتر که جز حقیقت نگوید و به غیر واقعیت نچرخد و قطب نمای مبحث صدق و کذب ، امام بِحق ناطق جعفر بن محمد الصادق است که بر کرسی لسان الحق ، تکیه زده و چشم و چراغ حق جویان گشته و به وجدانهای خدا جوی سلیم وکریم ، تغذیه ی اخلاقی و اعتقادی می رساند .
در خاتمه از پروردگار دیّان ، استقامت در مکتب صادقیه
و استمرار سرافراز نهضت جعفریه را مسألت می نماییم .
نوشتاری از آیت الله سید حسین بروجردی در یادواره ی شهادت امام صادق ؛ 1420 ه.ق
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر