۱۳۸۶/۱۲/۲۷

پايان كار 1386 - بيلان محاسبات يك‏سال و كاوشى در 365 روز و شب‏

1 - تاكنون چند تحويل را به ياد داريد كه بى‏تفاوت از دقايقش گذشته‏ايد؟ 2 - در آلبوم خاطرات خود، چند نوروز را ثبت كرده‏ايد كه ناشاد و ناكام و ناخورسند بوده‏ايد؟ 3 - وقتى به پشت سر مى‏نگريد؛ چند عيد را به ياد مى‏آوريد كه سرمست از شادى و طراوت و رضايت بوده‏ايد كه همه چيز را براى خويش مهيّا مى‏ديديد؟ 4 - آيا تغيير فصل، به خودى خود، داراى فضائل و مكارم است هرچند كه بى‏محتوا و بى‏مسمّى باشد؟ مثلاً انتظار ما از بهار، باريدن باران و پوشش سبز طبيعت بر درختان و مفروش شدن زمين به گياهان مختلف است؛ حال اگر فروردين، همراه با خشكسالى باشد و قيافه پائيزى داشته باشد؛ باز هم به وقت ورود به آن، سرود پيروزى مى‏نوازيم؟ 5 - آيا تا كنون به قبح برخى افعال رايج در اين زمان، واقف گشته‏ايد؟ وقتى كه لبهايى براى خنده مى‏شكفد و در همان حال، چشمهايى براى گريستن جمع مى‏شوند؛ دستهايى براى كف زدن بر هم مى‏خورند و انگشتهايى براى تأثّر، ميان دندانها، گزيده مى‏گردند؛ لباس‏هاى تازه‏اى بر تن مى‏روند و تن‏هاى بسيارى به ميان گورها مدفون مى‏گردند؛ سفرها آغاز مى‏شود و مسافرينى در ترمينال‏هاى ذلّت و نكبت، جاى مى‏گيرند؛ يكى به مُد، منزل‏آرايى مى‏كند و ديگرى به ضربت سيلى، روى خانواده‏اش را سرخ نگه مى‏دارد؛ يك‏جا آهنگ طرب، فضا را پر كرده و مكانى، نفيرِ نى، به در و ديوار، غبار غم پاشيده؛ بر زبان بعضى‏ها زمزمه است كه صدسال به اين سالها و در چهره ي خيلى‏ها، اين تابلو، نمودارست كه اى كاش مى‏مُردم و چنين روزگارى را نمى‏ديدم؛ تيك تاك ساعت، به شمارى، تبريك مى‏گويد و به گروهى، تعزيت؛ در يك سوى اين كره خاكى، براى حيوانات، بيمارستان و فروشگاه و مراكز تفريحى و آموزشى وجود دارد و در بخش ديگر دنيا، آدم‏هايى مشاهده مى‏شوند كه نام هيچ نوع غذايى را نمى‏دانند و قيافه ي خوراكيها را به جا نمى‏آورند و در مرگ تدريجى به سر مى‏برند. 6 - دعاى تحويل سال را چند بار خوانده‏ايد؟ آيا معانى آن را مى‏دانيد و مفاهيم كلّى فقراتش را درك كرده‏ايد؟ چه رابطه‏اى بين « مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْاَبْصار » و روز آغاز سال نو وجود دارد؟ آيا ارتباطش درين موضوع نيست كه انقلاب بايد همه جانبه و چند بُعدى باشد؟ يعنى حالا كه زمستان تمام شده و موسم بهار آمده؛ خشونت سرما با هر نوع خشونتى به پايان رود و لرزش بدنها كه معلول يخبندان است با هر شكل ترس و لرزى كه مأثور تهديدها و تعقيبهاست مأمن مردم را ترك نمايد؛ تو كه انتظارت از بهار، خرمّى و نشاط است؛ پس خُلق و خويت را نيز بهارى كن تا كام دائمى از فصل جديد بگيرى و بر ديگران نيز لذايذ را حرام نكنى و لذا در دعاى وارده در وقت حلول سال مى‏خوانى كه بارالها، همان‏طورى كه به فاطريّتت، فصل مردن گياهان و خفتن درختان را بردى و روزگار غنچه و شكوفه و عطر رياحين را احياء نمودى؛ روح و جسم مرا هم تازگى بده و پرده خودكامگى از چشمهايم بزداى و قلبم را از غبن نفْس، برَهان تا هماهنگ با زمان و مكان، نوگرايى و تازه‏خواهى را درك نمايم و همه چيز را بر پايه حقايق توحيدى بنگرم. اى سياست‏مدار كهن كه در تابلوى « مُدَبِّرَ اللَّيْلِ وَ النَّهار » مى‏درخشى، مرا از تدابير ابديّت لاهوتيّتت، بى‏بهره مگردان؛ اى تقويم نگار ازل كه در رنگين كمان « مُحَوِّلَ الْحَولِ وَ الْاَحْوال » هماره دميده‏اى؛ ياريم ده تا انسانى شوم كه در آغاز تشكّل خلقتت، مدّ نظر ربوبى بوده و به آن افتخار كرده و به ديگر موجودات، تفاخر نموده و گفته: « فَتَبارَكَ اللّهُ اَحْسَن الْخالِقين »؛ با امداد غيب، سيرتم را با صورتم، همسان نما تا به ظاهر، بشر و به باطن، درنده نباشم كه حيوانات را عيدى معنا ندهد.
پس اى سالك سبيل الهى، بهترين ادعيه در تمام ايّام و ليالى سال، همين دعاست كه اكثراً فقط در وقت تحويل سال مى‏خوانند و آن هم تلاوت معدود و ظاهرى در حالى كه حاوى كلّيّاتى از مراتب علمى و عينى فيوضات جبروتيست كه محصول رياضتهاى برگزيدگان عرش بوده و حاصل مناجاتهاى امامان آسمانى مى‏باشد كه همسو با كلام مالك حيات و ممات، طنين در ضماير آدمى انداخته؛ « لَقَدْ خَلَقْنَا الْاِنْسانَ فى اَحْسَنِ تَقْويم » و كپى بر فطرت داده؛ « حَوِّلْ حالَنا اِلى اَحْسَنِ الْحال »؛ كه عيد واقعى، روزگارى است كه در آن، هول و هراس نباشد و وجدان بر اجتماع، سايه انداخته باشد و يكرنگى به جامعه، شور و هيجان داده و آبادى دلسوزى و آبادانى همدلى را به نسل حيران و سرگردان كنونى، ارمغان دهد.
از نوشته هاي پيشين آيت الله بروجردي
منبع : كتاب حكيم

هیچ نظری موجود نیست: