انتخاب وكيل از عالىترين مرجع حقوقى جهان
از ديرباز، حقوقدانانى بودهاند كه از موضع كاردانى، دفاعيّات سرنوشتسازى را از قاطبه متّهمين و يا مظلومين محاكم قضائى، به عهده مىگرفتند و حدود انسانى را پاس مىداشتند و موجب استرداد حقوق از دسترفته گرفتاران مىشدند و درخت عدالت را آبيارى مىكردند و در مجموع، وكالت به تبعات مختلفى، تقسيم مىگردد و مىتوان گفت كه در تمامى ابعاد زندگى، مفهوم يافته و در بعضى موارد، با كفالت، مىآميزد و در شئون گوناگونى از زندگى بشرى، تشكّلات همسو را تدوين مىنمايد. مثلاً نانآور خانواده، وكيل ايشان در مسائل عمومى بوده و همزمان، آنها را در امر معيشت، تحت كفالت دارد. وكلا در مبحث قضاء، كارى را تقبّل مىكنند كه از عهده موكّل برنمىآيد و خارج از سرويسدهى تخصّصى و فنآورى ايشان است و لذا هر قدر كه كانديد مدافع نيازمند، فعّالتر و حاذقتر باشد، پيشرفت پرونده در مراحل پىگيرى آن، سريعتر و قاطعتر خواهد بود و اينك، شخصيّتى را به نظرتان مىرسانم كه امر وكالت را در افق پهناورى، به عهده دارد كه حوزه كارى او، از مشرق تا مغرب است و موكّلين او در هفت طبقه آسمان و زمين، قرار دارند و همو، روزى دهنده ميلياردها جاندار مىباشد كه در عين حال، از وجودشان در اقصى نقاط گيتى، دفاع كرده و بيمهكننده آحاد موجودات مىباشد و اين فرد واجبالسّجود، چترى را در عرصه دنيا گشوده كه عناوين متنوّعى را تراويده و خيالتان را از بابت هر نوع نيازى در حال و آينده، راحت نموده، آرى اين تكيهگاه قديم، داراى اعتبارات درخشانى چون: صمد، حكيم، جبّار، مكّار، منتقم، وحيد، مجيد، شافى، رزّاق، قهّار، غنى، خالق و حافظ مىباشد كه در هر يك از زواياى مراسلاتى و مواصلاتى، حائز نگرشهاى ويژهاى در خواستهها و حوائج مردم است و در يك كلام، آنكه، هر كه خدا را دارد، چه كم دارد و هر كه خدا را ندارد، چه دارد!؟
تحليل آيات ذيل، همين تفسير را در نقاط گوناگون اخلاقى، اعتقادى و احساسى مىگشايد كه با مطالعه آن، مخاطب عزيز را در اداء جمله اِيّاك نَعبدُ وَ اِيّاكَ نَستَعين، با كرامت نفسانى بهترى مىنگريم و اصلاحات فرازبانى را در تردّدهاى جارى معاشرتهاى عمومى خود، پيدا مىنماييم و اكنون، كمربند اميد را با اِشراف به صحيفه عرش، محكم مىكنيم و به جنگ سختىهاى زندگى مىرويم.
1- وَ ما تَوْفيقى اِلاّ بِاللّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ اِلَيْهِ اُنيبُ (هود88):
از ديرباز، حقوقدانانى بودهاند كه از موضع كاردانى، دفاعيّات سرنوشتسازى را از قاطبه متّهمين و يا مظلومين محاكم قضائى، به عهده مىگرفتند و حدود انسانى را پاس مىداشتند و موجب استرداد حقوق از دسترفته گرفتاران مىشدند و درخت عدالت را آبيارى مىكردند و در مجموع، وكالت به تبعات مختلفى، تقسيم مىگردد و مىتوان گفت كه در تمامى ابعاد زندگى، مفهوم يافته و در بعضى موارد، با كفالت، مىآميزد و در شئون گوناگونى از زندگى بشرى، تشكّلات همسو را تدوين مىنمايد. مثلاً نانآور خانواده، وكيل ايشان در مسائل عمومى بوده و همزمان، آنها را در امر معيشت، تحت كفالت دارد. وكلا در مبحث قضاء، كارى را تقبّل مىكنند كه از عهده موكّل برنمىآيد و خارج از سرويسدهى تخصّصى و فنآورى ايشان است و لذا هر قدر كه كانديد مدافع نيازمند، فعّالتر و حاذقتر باشد، پيشرفت پرونده در مراحل پىگيرى آن، سريعتر و قاطعتر خواهد بود و اينك، شخصيّتى را به نظرتان مىرسانم كه امر وكالت را در افق پهناورى، به عهده دارد كه حوزه كارى او، از مشرق تا مغرب است و موكّلين او در هفت طبقه آسمان و زمين، قرار دارند و همو، روزى دهنده ميلياردها جاندار مىباشد كه در عين حال، از وجودشان در اقصى نقاط گيتى، دفاع كرده و بيمهكننده آحاد موجودات مىباشد و اين فرد واجبالسّجود، چترى را در عرصه دنيا گشوده كه عناوين متنوّعى را تراويده و خيالتان را از بابت هر نوع نيازى در حال و آينده، راحت نموده، آرى اين تكيهگاه قديم، داراى اعتبارات درخشانى چون: صمد، حكيم، جبّار، مكّار، منتقم، وحيد، مجيد، شافى، رزّاق، قهّار، غنى، خالق و حافظ مىباشد كه در هر يك از زواياى مراسلاتى و مواصلاتى، حائز نگرشهاى ويژهاى در خواستهها و حوائج مردم است و در يك كلام، آنكه، هر كه خدا را دارد، چه كم دارد و هر كه خدا را ندارد، چه دارد!؟
تحليل آيات ذيل، همين تفسير را در نقاط گوناگون اخلاقى، اعتقادى و احساسى مىگشايد كه با مطالعه آن، مخاطب عزيز را در اداء جمله اِيّاك نَعبدُ وَ اِيّاكَ نَستَعين، با كرامت نفسانى بهترى مىنگريم و اصلاحات فرازبانى را در تردّدهاى جارى معاشرتهاى عمومى خود، پيدا مىنماييم و اكنون، كمربند اميد را با اِشراف به صحيفه عرش، محكم مىكنيم و به جنگ سختىهاى زندگى مىرويم.
1- وَ ما تَوْفيقى اِلاّ بِاللّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ اِلَيْهِ اُنيبُ (هود88):
گذرنامه را او صادر مىكند تا از ديوارهاى فولادين مشكلات، عبور نماييد و پردههاى رسوخناپذير طبيعت را در نورديد، پس باور كنيد سلطنت بىمنازعه خداوندى را و بپذيريد پادشاهى جاودانه او را.
2- وَ ما لَنا اَلاّ نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدينا سُبُلَنا (ابراهيم12):
2- وَ ما لَنا اَلاّ نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدينا سُبُلَنا (ابراهيم12):
چرا گستردگى مقامات الهى را قبول نكنيم، در حالى كه غير از او حاكمى نبوده كه جواب نيازمندىهاى عالَم را بدهد و اوست كه فرزند آدم و حوّا را در كوچه پس كوچههاى عمر، راهنمايى و راهبرى مىكند، گرچه دشمن رحمان، القائات شبههناكى دارد كه ديگران هم حرفى براى گفتن دارند، ولى مَثل خدا و ديگران، مثال اصل و فرع است و مجازى نمىتواند همچون حقيقى، تجلّى نمايد.
3- وَ اِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذى يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِه وَ عَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (آلعمران160):
3- وَ اِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذى يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِه وَ عَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (آلعمران160):
اگر از درب خانه حق، دور شديد، كدامين منزلگه است كه مىتواند از شما پذيرايى كند؟ آيا دستى را مىشناسيد كه ابر بيچارگى را از فضاى سرنوشتتان بزدايد؟ ابداً چنين نخواهد بود و معركهگردان قضاء و قدَر، فقط ذات اقدس كبريايى احديّت مىباشد.
4- وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ (طلاق3):
4- وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ (طلاق3):
از هر نردبانى كه براى دستيابى به اهداف مادّى خود، بالا برويد، به مصداق اين شعر خواهد شد كه، عاقبت، اين نردبان، افتادنيست و تنها پلكانى كه به ثانيههاى عمرتان پلّه دارد و طول ارتفاعش، موازى با قدرت كامله ايزديست، امتدادِ يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِى السَّمواتِ و الْاَرْض مىباشد كه كرانههاى دوردست تصوّرات را به مرز تصديق و تأييد مىكشاند.
5 - اِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذينَ امَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (نحل99):
5 - اِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذينَ امَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (نحل99):
شياطين انسى و جنّى، با همه توانمندىهاى ظاهرى و باطنى خويش، قادر به اعتلاء بر نفوس باوركنندگان غيب نبوده و ايشان به ابزار ماوراء، حفاظت، هدايت و حمايت مىشوند.
6- وَ تَوَكَّلْ عَلَى الْعَزيزِ الرَّحيمِ (شعراء217):
6- وَ تَوَكَّلْ عَلَى الْعَزيزِ الرَّحيمِ (شعراء217):
اعتماد كنيد بر سفينههاى جبروتى كه هر بار، شما را دعوت به اسكان در خودروهاى امنيّتى لاهوتى مىنمايند تا از آتشهاى فتنه، برهانند و از آفات دنيوى، نجات دهند.
7- اِلَيْهِ يُرْجَعُ الْاَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ (هود123):
7- اِلَيْهِ يُرْجَعُ الْاَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ (هود123):
هيچ حكمى به غير از امضاءِ سرمدى، جارى نخواهد شد و فرمانى سواى ناحيه ربوبى، مُطاع نمىباشد، پس اعلان وفادارى به آئين او كنيد كه قطار زمان، به سمت خواستگاه او در حركت است و بندگان را گريزى نباشد كه هر موجودى به وجود صانعش، تداوم حيات دارد.
8 - تَوَكَّلْ عَلَى الْحَىِّ الَّذى لا يَمُوتُ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِه (فرقان58):
8 - تَوَكَّلْ عَلَى الْحَىِّ الَّذى لا يَمُوتُ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِه (فرقان58):
بر سكوى يقين، بِايستيد كه همه عالَم، گورستان بشريّت است و حكمرانى كه هرگز از ميدان اقتدار، خارج نخواهد شد، منبع لايزالى مىباشد كه در آنِ واحد، مىآورد و مىبَرد و اين آوردن و بُردن، عادتيست طبيعى و بدون زحمت كه كسى را ياراى تقليد از او نباشد.
9- اِنْ كُنْتُمْ امَنْتُمْ بِاللّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا اِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمينَ (يونس84):
9- اِنْ كُنْتُمْ امَنْتُمْ بِاللّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا اِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمينَ (يونس84):
اگر ادّعاى ايمان به خداوند را داريد، پس چرا در چكهاى تضمينى كه در هر جريانى از او مىرسد تشكيك داريد؟ وقتى كه مىگويد: هر آن كس كه دندان دهد، نان دهد، باز هم نگران فرداى خود هستيد! زهى شرمندگى كه قول هر كسى را مىپذيريد ولى به بيان مديريّت صادق گيتى، بيمناك هستيد! آيا معناى اسلاميّت، تسليم شدن به كلمات او نيست؟ پس كى بايد در عقايد خويش، تجديد نظر كنيد و از نو، با جهانبينى توحيدى، به پادشاه ناسوت، تعظيم و تحميد نماييد؟
10- خالِقُ كُلِّ شَىْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ وَكيلٌ (انعام102):
10- خالِقُ كُلِّ شَىْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ وَكيلٌ (انعام102):
كدامين مأخذ را مىشناسيد كه يكتنه، صدها نقش را در زندگى بشر، ايفاء نمايد، اين نسخه منير، همين مَسند را معرّفى مىنمايد و مىگويد: اى آدميزاده سرگردان و ناآرام! چه مىخواهى؟ چه مىجويى؟ رو به عظمتى كن كه مقاماتش بىكران و قدرتش لايزالى و سرپرستى او، مُحرَز و كلامش مُطاع است، تمام نالهها را پاسخ مىدهد و همه فريادها را جواب مىگويد.
11- اِنَّما اَ نْتَ نَذيرٌ وَ اللّهُ عَلى كُلِّ شَىْءٍ وَكيلٌ (هود12):
11- اِنَّما اَ نْتَ نَذيرٌ وَ اللّهُ عَلى كُلِّ شَىْءٍ وَكيلٌ (هود12):
كلّيّه سفيران غيب، بر اين شعار، متّفقالقول بودهاند كه سواى خداى يگانه، هر ادّعايى در پوشش دادن به علايق بشرى، زورگويى بوده و خالى از تثبيت عملى مىباشد و لذا در تمامى مكاتب مشروع، در استناد به كلمه طيّبه لا اِله الّا اللّه، همگان رابسوى مركزيّت تصميمات تكوينى و تشريعى، هدايت مىنمودند و قدرتنمايىهاى مزوّرانه را تقلّبى و تصنّعى، معرّفى مىكردند.
12- وَ لِلّهِ ما فِى السَّمواتِ وَ ما فِى الْاَرْضِ وَ كَفى بِاللّهِ وَكيلاً (نساء132):
12- وَ لِلّهِ ما فِى السَّمواتِ وَ ما فِى الْاَرْضِ وَ كَفى بِاللّهِ وَكيلاً (نساء132):
محضر اين قانونگذار، تمامى شهودات و معلومات عالَم است و هر آنچه را كه با ديدگانت مىبينى و با عقلت، تجسّم مىنمايى، بر او دل دادهاند و عرائض خود را به آستانش تقديم داشتهاند.
13- اَرَءَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ اِلهَهُ هَويهُ اَفَاَ نْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكيلاً (فرقان43):
13- اَرَءَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ اِلهَهُ هَويهُ اَفَاَ نْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكيلاً (فرقان43):
هر كه به دنبال سازههاى بىبنيه مىرود، بر خود ستم كرده و ريشه عيش خويش را مىسوزاند، چرا كه خانه در مسير وزش طوفانها ساخته و كليد حلّ مشكلات را از خويشتن دور نموده و در وادى حسرت و حقارت، خيمه زده. آيا بازهم براى اين گونه افراد، بايد دل سوزانيد و زبان به نصيحت گشود؟
14- رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكيلاً (مزمّل9):
14- رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكيلاً (مزمّل9):
مسئول تربيت جهانيان، دعوتنامه عمومى داده كه اى ميهمانان كره خاكى، محلّ مراجعه شما، كيست؟ آيا به ابوابى غير از درهاى نجاتبخش و شادىآفرين من مىرويد، اشخاصى كه ره گم كردهاند و راضى به رهبريّت ديگران مىشوند، ابداً روى خوشى را نخواهند ديد. پس بشتابيد بسوى حَبلُالمَتين كه كارگشاى اوّلين و آخرين بوده و هرگز شعبه و شريكى ندارد و هرگونه تشابهى، قلب واقعيّت است كه آورنده ما، كارگزار ما و رازق ما، امير ما و ميزبان ما، برگرداننده ما به نشئات ديگر است.
در پايان، به ذكر انگشترِ اُمُالعُرَفاء، فاطمه زهراء، صدّيقه كبرى، تبرّك مىجوييم كه آب پاكى را روى دستهاى شما ريخته و مىگويد: اَمِنَ الْمُتَوَكِّلُون، يعنى: منافع توكّل كننده در همه شئون، تأمين و تضمين بوده و يكى از فقرات دعاهاى رمضانالمبارك، آنست كه، خدايا مرا از گروه تكيهكنندگان به خودت در تمامى مصادر، قراربده
در پايان، به ذكر انگشترِ اُمُالعُرَفاء، فاطمه زهراء، صدّيقه كبرى، تبرّك مىجوييم كه آب پاكى را روى دستهاى شما ريخته و مىگويد: اَمِنَ الْمُتَوَكِّلُون، يعنى: منافع توكّل كننده در همه شئون، تأمين و تضمين بوده و يكى از فقرات دعاهاى رمضانالمبارك، آنست كه، خدايا مرا از گروه تكيهكنندگان به خودت در تمامى مصادر، قراربده
منبع : كتاب باراني در كوير سوخته
اثر: آيت الله سيد حسين كاظميني بروجردي.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر