اثر آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی
اين مجموعه، تفكّراتى است توحيدى كه به سياق آيات الهى مىنگرد، اقلام غيبى را رايزنى مىنمايد، مباحث قرآنى را به عينك عرفانى مىسپرد، مسائل ماوراء را از آنتن جامعهشناسى مىگيرد، تشنگان عصر خشكسالى را آرامش مىدهد، زنگار از وجدان عموم بر مىدارد، نگاهى نوين به الواح عتيق مىكند، مواعظ قديم را به ترازوى تجدّد مىآورد، دريچه واقعبينى را به ناظران اجتماعى عرضه مىدارد و دروس فرقانى را به اصلاحطلبان، تقديم مىنمايد. هدف ما، زدودن غبار از افكار عمومى بوده تا با بينشى فراتر از احوال زمان به مندرجات سمائى نگريسته و از مفادّ كلمات ربوبى، بهره گرفته و در ايّام خطير پايانه غيبت، از سقوط در پرتگاههاى هولناك تقويم، رهايى يافته و اوقات شريف را صرف اباطيل نكرده و اثاث معيشت را براى فرداهاى خود ذخيره نماييم. بِسان برادرى كريم، خيل جوانان سرگردان و نگران را مىديدم كه هويّت خويش را فراموش كردهاند و به كرانههاى كاذب مكتبهاى غربى و شرقى سرازير گشته و دستهاى ملتمس و متكدّى را بسوى سردمداران الحاد، اغوا و انحراف، بلند نموده و زبان عطشان را از دهان جوشان به ستايش درآورده كه اشباع كنندهاى جز نامحرمان ديار ناكسى و نامردان كوى نادرستى نمىباشد و در اين مقال، قلبم به تپيدن، مضاعف گرديده و اندرونم را امواج توبيخى احاطه نموده كه واى بر دانايى كه پرده بر ناپختگان ندرَد و وَيْل بر نويسندهاى كه با قايق قلم، به نجات غرقشدگان طوفان مُدپرستى نشتابد و نهيب بر سخنرانى كه با شهاب موعظه، به دفاع از ناموس اسلام برنخيزد و آنگاه به اقيانوس فرهنگ هدايت، پا نهادم و به غريو وحشتناك تاريخ، اعتنا نكردم و از تهاجم كوسهها و نهنگان نهراسيدم و به صيد مرواريدهاى صحيفه نور پرداختم و به مقدار توان و ظرفم، غوّاصى كردم و به كوچههاى شهرم، متاع دلانگيز و بياد ماندنى را آوردم و در بازار شلوغ و پر كالاى عصر، انبانم را خالى نموده و فريادكنان، نهيب بر مستان، خفتگان و مسخشدگان زدم، تا در سايه سكوت و عزلت، عاشقان را سنگر دهم و عارفان را حَبلُالمَتين داده و پيوندى گسستناپذير را بين خالق مهربان و مخلوق حيران، پُل زنم و يارانى را براى فرماندار هستى، گِرد آورم و مجموعه مشاغل حقير، در اين دوران سنگين و سخت، در مثلّث مقدّسى دور مىزند كه باعث روسفيدى كَلب آستان اهلالبيت خواهد گرديد:
1- جلب توجّه مردم به مبانى عادلانه دين حنيف كه ميراث واقعه عظيمِ بعثت محمّدى مىباشد.
2- تطهير مذهب از شائبهها و شبهههايى كه تبصرههاى نارواى دنياطلبان ، بر آن آويخته و موجب لوث شدن زحمات بانيان گرام سنّت و سيره شدهاند.
3- عيان نمودن معجزات مكتومه كه در قصص انبياء و مَشى اولياء متجلّى شده و اِشراف به آن در بسط علائق معنوى، مؤثّر خواهد بود.
كلام ما، توجيه بيان سرمدى است كه مىگويد: تِبْيانًا لِكُلِّ شَىْءٍ و نيز : لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ اِلَّا فى كِتابٍ مُبين، يعنى اين كتاب، اُمُالكُتب است و مرجع بشريّت در هرچه مىجويند و مىطلبند و مىخواهند. پس فقراتش، دارو، درمان، مسكّن، مُصلح، مكمّل و مقوّى است، به شرط آنكه با تمام وجود در اختيارش قرار گيرى و تلفّظ و تكلّم، همراه با تقبّل و تعهّد باشد و در اينصورت، اجتماع مسلمين، بىنياز به پزشك، پليس، قضاء، محكمه، زندان و قفل و بَست مىباشد و البتّه اين مسئوليّت به عهده جانشين منصوص خداوندى است كه در عهد او، ظلم و ستم، تجاوز و تعدّى، تهديد و زورگويى، بىعدالتى و حقكشى و تزوير و رياكارى، رخت بربسته و مدينه فاضلهاى كه هر نبى در آرزويش گفت: وَ انْتَظِرُوا اِنَّا مُنْتَظِرُون، شكل مىگيرد و دولت حقّه كريمه مطلقه، به اهتزاز در مىآيد و اهل آسمان و زمين، خرسند مىگردند و فعلاً، فعّاليّت ما آنست كه گرفتاران نقاهتهاى روحى، جسمى، اخلاقى و اعتقادى را به منبع لايزال فرقانى، سوق داده و تمدّن خداساخته جاودانه را اعتلاء دهيم و با معالِم ملكوتى آن، اذهان عامّه را تنوير داده و از گرمى تنور شياطين بكاهيم. به اميد آنكه دفتر كائنات، از انزوا درآيد و بر كرسى اجرائيّات قرار گيرد كه وظيفه هر گرويده، ايجاب مىكند تا مدافع حريم وحى بوده و با همه توان به تبليغ مضامين ربّانى بپردازد.
بخش ديگر كتاب - بارانى در كوير سوخته - اختصاص به اشعارى دارد كه سروده تنهايى و گوشهنشينى بوده و زمزمههاى ناخواستهاى در دل تاريكىها و خلوتهاى من مىباشد كه شايد با معادلات ادبى رايج، تطبيق نكند و به جداول هنرى، وفق ندهد! امّا، گوياى دردهاى كهنه و آشناى رنجكشيدگان بوده و نتيجه تابش فيوضات متبرّكه مىباشد كه بىاختيار، مرا به قلم و كاغذ رسانده و جوش و خروش نهانى را به جملات منقوشه، مبدّل ساخته و همين نازيبايىِ مصرع، اشكهاى بسيارى را جارى كرده و ناهمخوانى ابيات، مانع پرواز مرغ دل، به چمنزار ياران نگشته، تا آنجا كه در محافل گذشته، سيمها را متّصل كرده و حجابهاى جهالت را كنار زده و اسباب اجابت را فراهم كرده و معرفت لازمه را به حضّار داده تا از حصار مادّيّات، خارج گشته و در عرصه اِرْجِعى، گشت و گذارى داشته باشند. به هر ترتيب اگر در تركيبات شعرى آن، به موانع و يا نارسايىهايى برخورد نمودند، مىتوانند با هماهنگى نوارهاى جلسات عمومى دعا و توسّل، از سوز و گداز آن رشحاتِ قلوب مجروح، كام گيرند و جگرهاى سوخته را حال دهند.
لازم به تذكّر است كه متون كتاب مذكور، طىّ ماههاى ماضى، بصورت مقالات هفتگى در اختيار شاگردان و علاقمندان نهضت علمى و قلمى تشيّع، قرار گرفته و مورد استفاده مؤمنين و مؤمنات، واقع گشته و در فتنههاى عقيدتى، موجب بقاء و دوام بيعت واصلين با مكتب منوّر ائمّةُ الهُداة المَهديّين گشته و ناگفته هويداست كه تبليغات قرآنى ما، تأثيرات بسزايى در جذب نسل نو به فرمولها، فرضيّهها و توصيههاى عرفانى و اخروى داشته، بطورى كه در عريضهها و نامههاى اين قشر وسيع جامعه، مشهود بوده و باعث خوشحالى و تشويق اين ذرّه از يك سو و خجلت و شرمسارى اين گنهكار از سوى ديگر شده و خداى را به مقرّبان درگاهش سوگند مىدهم! تا از اينگونه توفيقات كمنظير به اين فقير دربار احدى مرحمت كرده تا آمر عملى به معروف باشم.
« به اميد خدمتگزارى فراتر در آستان بیكران حضرت حق، جلّ جلاله »
خرداد 1379
اين مجموعه، تفكّراتى است توحيدى كه به سياق آيات الهى مىنگرد، اقلام غيبى را رايزنى مىنمايد، مباحث قرآنى را به عينك عرفانى مىسپرد، مسائل ماوراء را از آنتن جامعهشناسى مىگيرد، تشنگان عصر خشكسالى را آرامش مىدهد، زنگار از وجدان عموم بر مىدارد، نگاهى نوين به الواح عتيق مىكند، مواعظ قديم را به ترازوى تجدّد مىآورد، دريچه واقعبينى را به ناظران اجتماعى عرضه مىدارد و دروس فرقانى را به اصلاحطلبان، تقديم مىنمايد. هدف ما، زدودن غبار از افكار عمومى بوده تا با بينشى فراتر از احوال زمان به مندرجات سمائى نگريسته و از مفادّ كلمات ربوبى، بهره گرفته و در ايّام خطير پايانه غيبت، از سقوط در پرتگاههاى هولناك تقويم، رهايى يافته و اوقات شريف را صرف اباطيل نكرده و اثاث معيشت را براى فرداهاى خود ذخيره نماييم. بِسان برادرى كريم، خيل جوانان سرگردان و نگران را مىديدم كه هويّت خويش را فراموش كردهاند و به كرانههاى كاذب مكتبهاى غربى و شرقى سرازير گشته و دستهاى ملتمس و متكدّى را بسوى سردمداران الحاد، اغوا و انحراف، بلند نموده و زبان عطشان را از دهان جوشان به ستايش درآورده كه اشباع كنندهاى جز نامحرمان ديار ناكسى و نامردان كوى نادرستى نمىباشد و در اين مقال، قلبم به تپيدن، مضاعف گرديده و اندرونم را امواج توبيخى احاطه نموده كه واى بر دانايى كه پرده بر ناپختگان ندرَد و وَيْل بر نويسندهاى كه با قايق قلم، به نجات غرقشدگان طوفان مُدپرستى نشتابد و نهيب بر سخنرانى كه با شهاب موعظه، به دفاع از ناموس اسلام برنخيزد و آنگاه به اقيانوس فرهنگ هدايت، پا نهادم و به غريو وحشتناك تاريخ، اعتنا نكردم و از تهاجم كوسهها و نهنگان نهراسيدم و به صيد مرواريدهاى صحيفه نور پرداختم و به مقدار توان و ظرفم، غوّاصى كردم و به كوچههاى شهرم، متاع دلانگيز و بياد ماندنى را آوردم و در بازار شلوغ و پر كالاى عصر، انبانم را خالى نموده و فريادكنان، نهيب بر مستان، خفتگان و مسخشدگان زدم، تا در سايه سكوت و عزلت، عاشقان را سنگر دهم و عارفان را حَبلُالمَتين داده و پيوندى گسستناپذير را بين خالق مهربان و مخلوق حيران، پُل زنم و يارانى را براى فرماندار هستى، گِرد آورم و مجموعه مشاغل حقير، در اين دوران سنگين و سخت، در مثلّث مقدّسى دور مىزند كه باعث روسفيدى كَلب آستان اهلالبيت خواهد گرديد:
1- جلب توجّه مردم به مبانى عادلانه دين حنيف كه ميراث واقعه عظيمِ بعثت محمّدى مىباشد.
2- تطهير مذهب از شائبهها و شبهههايى كه تبصرههاى نارواى دنياطلبان ، بر آن آويخته و موجب لوث شدن زحمات بانيان گرام سنّت و سيره شدهاند.
3- عيان نمودن معجزات مكتومه كه در قصص انبياء و مَشى اولياء متجلّى شده و اِشراف به آن در بسط علائق معنوى، مؤثّر خواهد بود.
كلام ما، توجيه بيان سرمدى است كه مىگويد: تِبْيانًا لِكُلِّ شَىْءٍ و نيز : لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ اِلَّا فى كِتابٍ مُبين، يعنى اين كتاب، اُمُالكُتب است و مرجع بشريّت در هرچه مىجويند و مىطلبند و مىخواهند. پس فقراتش، دارو، درمان، مسكّن، مُصلح، مكمّل و مقوّى است، به شرط آنكه با تمام وجود در اختيارش قرار گيرى و تلفّظ و تكلّم، همراه با تقبّل و تعهّد باشد و در اينصورت، اجتماع مسلمين، بىنياز به پزشك، پليس، قضاء، محكمه، زندان و قفل و بَست مىباشد و البتّه اين مسئوليّت به عهده جانشين منصوص خداوندى است كه در عهد او، ظلم و ستم، تجاوز و تعدّى، تهديد و زورگويى، بىعدالتى و حقكشى و تزوير و رياكارى، رخت بربسته و مدينه فاضلهاى كه هر نبى در آرزويش گفت: وَ انْتَظِرُوا اِنَّا مُنْتَظِرُون، شكل مىگيرد و دولت حقّه كريمه مطلقه، به اهتزاز در مىآيد و اهل آسمان و زمين، خرسند مىگردند و فعلاً، فعّاليّت ما آنست كه گرفتاران نقاهتهاى روحى، جسمى، اخلاقى و اعتقادى را به منبع لايزال فرقانى، سوق داده و تمدّن خداساخته جاودانه را اعتلاء دهيم و با معالِم ملكوتى آن، اذهان عامّه را تنوير داده و از گرمى تنور شياطين بكاهيم. به اميد آنكه دفتر كائنات، از انزوا درآيد و بر كرسى اجرائيّات قرار گيرد كه وظيفه هر گرويده، ايجاب مىكند تا مدافع حريم وحى بوده و با همه توان به تبليغ مضامين ربّانى بپردازد.
بخش ديگر كتاب - بارانى در كوير سوخته - اختصاص به اشعارى دارد كه سروده تنهايى و گوشهنشينى بوده و زمزمههاى ناخواستهاى در دل تاريكىها و خلوتهاى من مىباشد كه شايد با معادلات ادبى رايج، تطبيق نكند و به جداول هنرى، وفق ندهد! امّا، گوياى دردهاى كهنه و آشناى رنجكشيدگان بوده و نتيجه تابش فيوضات متبرّكه مىباشد كه بىاختيار، مرا به قلم و كاغذ رسانده و جوش و خروش نهانى را به جملات منقوشه، مبدّل ساخته و همين نازيبايىِ مصرع، اشكهاى بسيارى را جارى كرده و ناهمخوانى ابيات، مانع پرواز مرغ دل، به چمنزار ياران نگشته، تا آنجا كه در محافل گذشته، سيمها را متّصل كرده و حجابهاى جهالت را كنار زده و اسباب اجابت را فراهم كرده و معرفت لازمه را به حضّار داده تا از حصار مادّيّات، خارج گشته و در عرصه اِرْجِعى، گشت و گذارى داشته باشند. به هر ترتيب اگر در تركيبات شعرى آن، به موانع و يا نارسايىهايى برخورد نمودند، مىتوانند با هماهنگى نوارهاى جلسات عمومى دعا و توسّل، از سوز و گداز آن رشحاتِ قلوب مجروح، كام گيرند و جگرهاى سوخته را حال دهند.
لازم به تذكّر است كه متون كتاب مذكور، طىّ ماههاى ماضى، بصورت مقالات هفتگى در اختيار شاگردان و علاقمندان نهضت علمى و قلمى تشيّع، قرار گرفته و مورد استفاده مؤمنين و مؤمنات، واقع گشته و در فتنههاى عقيدتى، موجب بقاء و دوام بيعت واصلين با مكتب منوّر ائمّةُ الهُداة المَهديّين گشته و ناگفته هويداست كه تبليغات قرآنى ما، تأثيرات بسزايى در جذب نسل نو به فرمولها، فرضيّهها و توصيههاى عرفانى و اخروى داشته، بطورى كه در عريضهها و نامههاى اين قشر وسيع جامعه، مشهود بوده و باعث خوشحالى و تشويق اين ذرّه از يك سو و خجلت و شرمسارى اين گنهكار از سوى ديگر شده و خداى را به مقرّبان درگاهش سوگند مىدهم! تا از اينگونه توفيقات كمنظير به اين فقير دربار احدى مرحمت كرده تا آمر عملى به معروف باشم.
« به اميد خدمتگزارى فراتر در آستان بیكران حضرت حق، جلّ جلاله »
خرداد 1379
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر