۱۳۸۶/۰۲/۱۹

مقدّمه‏ کتاب بارانى در كوير سوخته‏

اثر آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی
اين مجموعه، تفكّراتى است توحيدى كه به سياق آيات الهى مى‏نگرد، اقلام غيبى را رايزنى مى‏نمايد، مباحث قرآنى را به عينك عرفانى مى‏سپرد، مسائل ماوراء را از آنتن جامعه‏شناسى مى‏گيرد، تشنگان عصر خشكسالى را آرامش مى‏دهد، زنگار از وجدان عموم بر مى‏دارد، نگاهى نوين به الواح عتيق مى‏كند، مواعظ قديم را به ترازوى تجدّد مى‏آورد، دريچه واقع‏بينى را به ناظران اجتماعى عرضه مى‏دارد و دروس فرقانى را به اصلاح‏طلبان، تقديم مى‏نمايد. هدف ما، زدودن غبار از افكار عمومى بوده تا با بينشى فراتر از احوال زمان به مندرجات سمائى نگريسته و از مفادّ كلمات ربوبى، بهره گرفته و در ايّام خطير پايانه غيبت، از سقوط در پرتگاه‏هاى هولناك تقويم، رهايى يافته و اوقات شريف را صرف اباطيل نكرده و اثاث معيشت را براى فرداهاى خود ذخيره نماييم. بِسان برادرى كريم، خيل جوانان سرگردان و نگران را مى‏ديدم كه هويّت خويش را فراموش كرده‏اند و به كرانه‏هاى كاذب مكتب‏هاى غربى و شرقى سرازير گشته و دست‏هاى ملتمس و متكدّى را بسوى سردمداران الحاد، اغوا و انحراف، بلند نموده و زبان عطشان را از دهان جوشان به ستايش درآورده كه اشباع كننده‏اى جز نامحرمان ديار ناكسى و نامردان كوى نادرستى نمى‏باشد و در اين مقال، قلبم به تپيدن، مضاعف گرديده و اندرونم را امواج توبيخى احاطه نموده كه واى بر دانايى كه پرده بر ناپختگان ندرَد و وَيْل بر نويسنده‏اى كه با قايق قلم، به نجات غرق‏شدگان طوفان مُدپرستى نشتابد و نهيب بر سخنرانى كه با شهاب موعظه، به دفاع از ناموس اسلام برنخيزد و آنگاه به اقيانوس فرهنگ هدايت، پا نهادم و به غريو وحشتناك تاريخ، اعتنا نكردم و از تهاجم كوسه‏ها و نهنگان نهراسيدم و به صيد مرواريدهاى صحيفه نور پرداختم و به مقدار توان و ظرفم، غوّاصى كردم و به كوچه‏هاى شهرم، متاع دل‏انگيز و بياد ماندنى را آوردم و در بازار شلوغ و پر كالاى عصر، انبانم را خالى نموده و فريادكنان، نهيب بر مستان، خفتگان و مسخ‏شدگان زدم، تا در سايه سكوت و عزلت، عاشقان را سنگر دهم و عارفان را حَبلُ‏المَتين داده و پيوندى گسست‏ناپذير را بين خالق مهربان و مخلوق حيران، پُل زنم و يارانى را براى فرماندار هستى، گِرد آورم و مجموعه مشاغل حقير، در اين دوران سنگين و سخت، در مثلّث مقدّسى دور مى‏زند كه باعث روسفيدى كَلب آستان اهل‏البيت خواهد گرديد:
1- جلب توجّه مردم به مبانى عادلانه دين حنيف كه ميراث واقعه عظيمِ بعثت محمّدى مى‏باشد.
2- تطهير مذهب از شائبه‏ها و شبهه‏هايى كه تبصره‏هاى نارواى دنياطلبان ، بر آن آويخته و موجب لوث شدن زحمات بانيان گرام سنّت و سيره شده‏اند.
3- عيان نمودن معجزات مكتومه كه در قصص انبياء و مَشى اولياء متجلّى شده و اِشراف به آن در بسط علائق معنوى، مؤثّر خواهد بود.
كلام ما، توجيه بيان سرمدى است كه مى‏گويد: تِبْيانًا لِكُلِّ شَىْ‏ءٍ و نيز : لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ اِلَّا فى‏ كِتابٍ مُبين، يعنى اين كتاب، اُمُ‏الكُتب است و مرجع بشريّت در هرچه مى‏جويند و مى‏طلبند و مى‏خواهند. پس فقراتش، دارو، درمان، مسكّن، مُصلح، مكمّل و مقوّى است، به شرط آنكه با تمام وجود در اختيارش قرار گيرى و تلفّظ و تكلّم، همراه با تقبّل و تعهّد باشد و در اين‏صورت، اجتماع مسلمين، بى‏نياز به پزشك، پليس، قضاء، محكمه، زندان و قفل و بَست مى‏باشد و البتّه اين مسئوليّت به عهده جانشين منصوص خداوندى است كه در عهد او، ظلم و ستم، تجاوز و تعدّى، تهديد و زورگويى، بى‏عدالتى و حق‏كشى و تزوير و رياكارى، رخت بربسته و مدينه فاضله‏اى كه هر نبى در آرزويش گفت: وَ انْتَظِرُوا اِنَّا مُنْتَظِرُون، شكل مى‏گيرد و دولت حقّه كريمه مطلقه، به اهتزاز در مى‏آيد و اهل آسمان و زمين، خرسند مى‏گردند و فعلاً، فعّاليّت ما آنست كه گرفتاران نقاهت‏هاى روحى، جسمى، اخلاقى و اعتقادى را به منبع لايزال فرقانى، سوق داده و تمدّن خداساخته جاودانه را اعتلاء دهيم و با معالِم ملكوتى آن، اذهان عامّه را تنوير داده و از گرمى تنور شياطين بكاهيم. به اميد آنكه دفتر كائنات، از انزوا درآيد و بر كرسى اجرائيّات قرار گيرد كه وظيفه هر گرويده، ايجاب مى‏كند تا مدافع حريم وحى بوده و با همه توان به تبليغ مضامين ربّانى بپردازد.
بخش ديگر كتاب - بارانى در كوير سوخته - اختصاص به اشعارى دارد كه سروده تنهايى و گوشه‏نشينى بوده و زمزمه‏هاى ناخواسته‏اى در دل تاريكى‏ها و خلوت‏هاى من مى‏باشد كه شايد با معادلات ادبى رايج، تطبيق نكند و به جداول هنرى، وفق ندهد! امّا، گوياى دردهاى كهنه و آشناى رنج‏كشيدگان بوده و نتيجه تابش فيوضات متبرّكه مى‏باشد كه بى‏اختيار، مرا به قلم و كاغذ رسانده و جوش و خروش نهانى را به جملات منقوشه، مبدّل ساخته و همين نازيبايىِ مصرع، اشك‏هاى بسيارى را جارى كرده و ناهمخوانى ابيات، مانع پرواز مرغ دل، به چمن‏زار ياران نگشته، تا آنجا كه در محافل گذشته، سيم‏ها را متّصل كرده و حجاب‏هاى جهالت را كنار زده و اسباب اجابت را فراهم كرده و معرفت لازمه را به حضّار داده تا از حصار مادّيّات، خارج گشته و در عرصه اِرْجِعى، گشت و گذارى داشته باشند. به هر ترتيب اگر در تركيبات شعرى آن، به موانع و يا نارسايى‏هايى برخورد نمودند، مى‏توانند با هماهنگى نوارهاى جلسات عمومى دعا و توسّل، از سوز و گداز آن رشحاتِ قلوب مجروح، كام گيرند و جگرهاى سوخته را حال دهند.
لازم به تذكّر است كه متون كتاب مذكور، طىّ ماه‏هاى ماضى، بصورت مقالات هفتگى در اختيار شاگردان و علاقمندان نهضت علمى و قلمى تشيّع، قرار گرفته و مورد استفاده مؤمنين و مؤمنات، واقع گشته و در فتنه‏هاى عقيدتى، موجب بقاء و دوام بيعت واصلين با مكتب منوّر ائمّةُ الهُداة المَهديّين گشته و ناگفته هويداست كه تبليغات قرآنى ما، تأثيرات بسزايى در جذب نسل نو به فرمول‏ها، فرضيّه‏ها و توصيه‏هاى عرفانى و اخروى داشته، بطورى كه در عريضه‏ها و نامه‏هاى اين قشر وسيع جامعه، مشهود بوده و باعث خوشحالى و تشويق اين ذرّه از يك سو و خجلت و شرمسارى اين گنه‏كار از سوى ديگر شده و خداى را به مقرّبان درگاهش سوگند مى‏دهم! تا از اين‏گونه توفيقات كم‏نظير به اين فقير دربار احدى مرحمت كرده تا آمر عملى به معروف باشم.

« به اميد خدمتگزارى فراتر در آستان بیكران حضرت حق، جلّ جلاله »
خرداد 1379

هیچ نظری موجود نیست: