با اصلاحاتِ درونمحيطى، به استقبال مُصلح موعود برويد
************************************************
مصالح بشرى ايجاب مىكند كه مدام در پى زدودن معبر زندگى از ناخالصىها و موارد انسدادى باشيم. از روزى كه در معرض فرمان خداوندى قرار گرفتيم و عنوان مكلّف را يدك كشيديم، بطور شبانهروزى تحت غبار معاصى و ذرّات شرارتى قرار داشتهايم و يك لحظه غفلت از اصلاح اعمال، كلّى خسارت جبرانناپذير را به همراه خواهد داشت و لذا در جدول عبادات، خانههاى معتنابهى را به محاسبه افعال تخصيص دادهاند تا در پىگيرىهاى ثانيهاى، خطايى از قلم نيفتد و فسادى در بايگانى نفْس برجاى نماند و توفيق رستگارى يك مؤمن، در نگرانىهاى او نسبت به روند عمرش مىباشد و هرچه حسّاسيتها در گذران زمان فزونتر شود، عواقب خيرش بالاتر مىرود، تا آنجا كه موضوع تفكّر پيش مىآيد كه متفكّر، از مصونيّت در خطرات جارى برخوردار است و ارزش فكر در تعقيب اين مفاد است:
1- « ساعتى در خود نگر تا كيستى - از كجايى و ز چهجايى، چيستى !»
مصالح بشرى ايجاب مىكند كه مدام در پى زدودن معبر زندگى از ناخالصىها و موارد انسدادى باشيم. از روزى كه در معرض فرمان خداوندى قرار گرفتيم و عنوان مكلّف را يدك كشيديم، بطور شبانهروزى تحت غبار معاصى و ذرّات شرارتى قرار داشتهايم و يك لحظه غفلت از اصلاح اعمال، كلّى خسارت جبرانناپذير را به همراه خواهد داشت و لذا در جدول عبادات، خانههاى معتنابهى را به محاسبه افعال تخصيص دادهاند تا در پىگيرىهاى ثانيهاى، خطايى از قلم نيفتد و فسادى در بايگانى نفْس برجاى نماند و توفيق رستگارى يك مؤمن، در نگرانىهاى او نسبت به روند عمرش مىباشد و هرچه حسّاسيتها در گذران زمان فزونتر شود، عواقب خيرش بالاتر مىرود، تا آنجا كه موضوع تفكّر پيش مىآيد كه متفكّر، از مصونيّت در خطرات جارى برخوردار است و ارزش فكر در تعقيب اين مفاد است:
1- « ساعتى در خود نگر تا كيستى - از كجايى و ز چهجايى، چيستى !»
2- « من بخود نامدم اينجا كه به خود باز رَوَم - آنكه آورد مرا باز بَرَد تا وطنم »
بايد دانست كه عمده كار شيطان در اين مقوله آن است كه مانع گشايش درهاى حقيقت به مداخل فكرى آدمى شود و مستى ناشى از كامجويىهاى حيوانى را بر هوش و حواسّ مسافر حيران ميهمانسراى فانى، تحميل نمايد و مصلحت ما آن است كه اصلاحگرايانه به پاكسازى اعضاء و جوارح خويش از هر پديده نامأنوسى بپردازيم و ادراك فطرى را به سمت اِشراف بر مفاهيم عاليه آفرينش بكشانيم تا سراى جاودانه آتى را به زيباترين شكل ملاحظه نماييم و با صالحترين توشه، به محضر ربوبى تشرّف يابيم و با مصالحهپذير كردن قلب به تسليم مركزيّت وجودمان در پيشگاه كبريايىِ احديّت مبادرت كرده و از ستيزهجويىِ ابليس امّاره بكاهيم كه وقت، تنگ است و آفتاب غيبت، رو به افول مىباشد و تمام فعل و انفعالات هستى، مبيّن اختتام دوران خفّتبار فقد خورشيد تابناك لاهوت بوده و مهمترين شرط انتظار، همسويى با اَباصالح در تقويم صلحنامه عملى با آن نايب رحمانى است و ذيلاً آياتى را در مبحث صالحين به تحليل مىگيريم تا چراغى در اذهان مشتاقان ظهور باشد و بيعتكنندگان با پيشواى عرشيان را در راه خطيرشان يارى سازد.
1- فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِه وَ اَصْلَحَ فَاِنَّ اللّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ (مائده 39):
اكنون كه به لحاظ ضعف عمومى، چارهاى در انجام معاصى نبوده، به تصحيحِ كردههايتان برخيزيد و صلحاء را به تقليد گيريد و از توّابيّت سرمدى محروم نشويد كه توبه، يك فرصت طلايى و زودگذر است.
2- فَمَنْ امَنَ وَ اَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (انعام 48):
تأمينيافتن از عواقب جرايدمان، در پرانتزى از گرايشات معنوى صورت مىگيرد كه از كانال صلح و صفا ميسّر بوده و نهايتاً وسايل استراحت مطلق بشر را در جهان بعدى، مهيّا مىنمايد.
3- فَمَنِ اتَّقى وَ اَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (اعراف 35):
كِسوت پرهيزگارى، به مضطربين آهنگهاى هولناك عذاب، تسكين داده و اندام لرزان مقيّدين فروتنى و تواضع را تثبيت كرده و بر پل سرنوشتساز محشر، از هر غمى رهايى بخشيده.
4- فَمَنْ عَفا وَ اَصْلَحَ فَاَجْرُهُ عَلَى اللّهِ (شورى 40):
عافين از مردم كه براحتى از ديگران راضى مىشوند، مأجور به اجرتى بىانتها هستند و در روزگار ناتوانى و ندارى فردا، به عزّت و شرفى دست مىيابند كه به درايت فعلى نگنجد و ستايش مُجدّانهاى را مشمول مىسازد.
5 - اِنَّ اللّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدينَ (يونس 81):
فسادگران به پيشرفتهاى چند روزه خود خوشبين نباشند كه بزودى پرده از اسرارشان گرفته شده و آبروى قلّابى آنها در جامعه مىرود و اين يك چشمه از تلافى ديّانى است كه بر كرسى عدالت مستقر شده و واكنش رفتارى را منعكس مىسازد كه بىباكانه به آن مبادرت نمودهاند.
6- اَلَّذينَ يُفْسِدُونَ فِى الْاَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ (شعراء 152):
چرا مفاسد را شيرينتر از مكارم مىدانيد! بله، نقش فنّى شياطين، رنگ و لعاب دادن به انحرافات است، ولى شما كه آموزگارى چون جبرائيل داريد كه از مخازن غيبى، ارشادتان مىكند، چرا تن به خوارىِ طغيان مىدهيد و با يك عمر بىمقياس آينده، بازى مىكنيد؟
7- وَ اَصْلِحْ لى فى ذُرِّيَّتى اِنّى تُبْتُ اِلَيْكَ وَ اِنّى مِنَ الْمُسْلِمينَ (احقاف 15):
همانطورى كه براى فرزندانتان، مال و منال به ارث مىگذاريد، با دعاء و عرض حال، خير و صلاحشان را از ناحيه ايزدى، مسألت نماييد، زيرا دختر و پسرِ به جا مانده، صدقه جاريهاى هستند كه مىتوانند از بسته شدن حساب پسانداز آخرت شما جلوگيرى كرده و با واريز نمودن انواع براتها، موجب جريان طبيعى نشئات عرفانى شوند.
8 - اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ اِخْوَةٌ فَاَصْلِحُوا بَيْنَ اَخَوَيْكُمْ (حجرات 10):
همگى عضو يك خانوادهايد و گرويدگان به كلمه طيّبه ي لا اِلهَ اِلاَّ اللَّه، خويشاوندان شما هستند و نبايد اين امّت بزرگ را دچار تقسيمات شخصى نمود و اسير اهداف فردى گرديد و حيات صلحآميزى را كه در مقدّرات تعالى، مدوّن گشته به بىمهرى سپرد و فضاى بينالمللى را تيره كرد.
9- اِلَيْهِ يَصْعَدُالْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ يَرْفَعُهُ (فاطر 10):
مرجع خوبىها، نيكىها، پاكىها و زيبايىها، خالق گيتى بوده كه تفاهم و آشتى در بين خودتان را قانونمندى داده و وِفاق عمومى را حاكميّت بخشيده.
10- مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِه وَ مَنْ اَساءَ فَعَلَيْها (فصّلت 46):
در انتخابات دائمى و لحظهاى كه در پيش داريد، محتاطانه و هوشيارانه حركت كنيد تا از پيامدهاى سوء عملكردتان در امان باشيد زيرا كه افسادگرايى، بليّهاى است كه دامنگيرتان شده و تا موازين عزّ و جلّ به تعقيبتان ادامه مىدهد.
11- اَنَّ الْاَرْضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ (انبياء 105):
ميراثداران زمين، بندگان بسازى هستند كه خواستههايشان وسيله تهاجم به عناصر ناتوان و ضعيف را فراهم نمىآورد و علايق حيوانى و شهوانى را در مناصب حكومتى، تعبيه نمىنمايند كه برازندهترين نامزد براى احراز پُست سلطنتى، كانديدى است كه با وجود ظِلُّ اللّهى بودن در تمامى شئون، بخشندهترين و رئوفترين رجل در تمامى طبقات آسمان و زمين مىباشد كه دولتش، به وجدان، حرارت داده و لواى عطوفت را در اقصى نقاط آفرينش، به اهتزاز درمىآورد.
12- وَاللّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ (بقره 220):
عالِم به ضماير و نفوس، جريانات دنيوى را در لوح محفوظ، تقرير كرده و جايى را براى خاطيانى كه مىخواهند با تردستى و حقّهبازى و سياسىكارى، در محاكم يَومالدّين، جابهجايى حقوق و عقوق را ايجاد كنند باقى نمىگذارد و حق را به حقدار خواهد سپرد و مُبطلان مزارع عمل را به تعذيب خواهد كشاند.
13- وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى بِظُلْمٍ وَ اَهْلُها مُصْلِحُونَ (هود 117):
اگر در برابر هر گام بدى، يك قدمِ خوبى برداريم، مىتوانيم به اغماض خدايى، اميدوار باشيم كه موكّلين رقيب و عتيد، چنانچه با هم به ارقام صحيفه خير و شر بپردازند، يكديگر را مُجاب مىكنند كه طرفشان در بند جهالت است و معصيت را مغفرتطلبى مىشُويد، ولى ورشكسته كسى خواهد بود كه ترمزبريده، گناه مىكند و بىوقفه، در برابر قانونگذار يكتا، عرض اندام مىنمايد.
14- اِذْ قالَ لَهُمْ اَخُوهُمْ صالِحٌ اَلا تَتَّقُونَ (شعراء 142):
پيامداران نامتناهى، برادرانه و دلسوزانه، معاصرين خويش را به پروردگار جهانيان مىخوانند امّا، هيهات از جوابيّهها و پاسخگويىهاى خلايق بىقيد و بند كه كوهى از شرمندگى و روسياهى را شمايل داشته و امضاى اسَفبار فرستادگان جبروت را در زير كارنامه رسالتشان مىخوانيم كه، واى بر مردمى كه در برابر سُفَراى ربوبى، جبههگيرى كردند و خصمانهترين موضع را اتّخاذ نمودند و سوغات اَعلىعلّيّين را با تمسخر و تكبّر بر ديوارِ ناباورىكوبيدند.
بايد دانست كه عمده كار شيطان در اين مقوله آن است كه مانع گشايش درهاى حقيقت به مداخل فكرى آدمى شود و مستى ناشى از كامجويىهاى حيوانى را بر هوش و حواسّ مسافر حيران ميهمانسراى فانى، تحميل نمايد و مصلحت ما آن است كه اصلاحگرايانه به پاكسازى اعضاء و جوارح خويش از هر پديده نامأنوسى بپردازيم و ادراك فطرى را به سمت اِشراف بر مفاهيم عاليه آفرينش بكشانيم تا سراى جاودانه آتى را به زيباترين شكل ملاحظه نماييم و با صالحترين توشه، به محضر ربوبى تشرّف يابيم و با مصالحهپذير كردن قلب به تسليم مركزيّت وجودمان در پيشگاه كبريايىِ احديّت مبادرت كرده و از ستيزهجويىِ ابليس امّاره بكاهيم كه وقت، تنگ است و آفتاب غيبت، رو به افول مىباشد و تمام فعل و انفعالات هستى، مبيّن اختتام دوران خفّتبار فقد خورشيد تابناك لاهوت بوده و مهمترين شرط انتظار، همسويى با اَباصالح در تقويم صلحنامه عملى با آن نايب رحمانى است و ذيلاً آياتى را در مبحث صالحين به تحليل مىگيريم تا چراغى در اذهان مشتاقان ظهور باشد و بيعتكنندگان با پيشواى عرشيان را در راه خطيرشان يارى سازد.
1- فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِه وَ اَصْلَحَ فَاِنَّ اللّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ (مائده 39):
اكنون كه به لحاظ ضعف عمومى، چارهاى در انجام معاصى نبوده، به تصحيحِ كردههايتان برخيزيد و صلحاء را به تقليد گيريد و از توّابيّت سرمدى محروم نشويد كه توبه، يك فرصت طلايى و زودگذر است.
2- فَمَنْ امَنَ وَ اَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (انعام 48):
تأمينيافتن از عواقب جرايدمان، در پرانتزى از گرايشات معنوى صورت مىگيرد كه از كانال صلح و صفا ميسّر بوده و نهايتاً وسايل استراحت مطلق بشر را در جهان بعدى، مهيّا مىنمايد.
3- فَمَنِ اتَّقى وَ اَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (اعراف 35):
كِسوت پرهيزگارى، به مضطربين آهنگهاى هولناك عذاب، تسكين داده و اندام لرزان مقيّدين فروتنى و تواضع را تثبيت كرده و بر پل سرنوشتساز محشر، از هر غمى رهايى بخشيده.
4- فَمَنْ عَفا وَ اَصْلَحَ فَاَجْرُهُ عَلَى اللّهِ (شورى 40):
عافين از مردم كه براحتى از ديگران راضى مىشوند، مأجور به اجرتى بىانتها هستند و در روزگار ناتوانى و ندارى فردا، به عزّت و شرفى دست مىيابند كه به درايت فعلى نگنجد و ستايش مُجدّانهاى را مشمول مىسازد.
5 - اِنَّ اللّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدينَ (يونس 81):
فسادگران به پيشرفتهاى چند روزه خود خوشبين نباشند كه بزودى پرده از اسرارشان گرفته شده و آبروى قلّابى آنها در جامعه مىرود و اين يك چشمه از تلافى ديّانى است كه بر كرسى عدالت مستقر شده و واكنش رفتارى را منعكس مىسازد كه بىباكانه به آن مبادرت نمودهاند.
6- اَلَّذينَ يُفْسِدُونَ فِى الْاَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ (شعراء 152):
چرا مفاسد را شيرينتر از مكارم مىدانيد! بله، نقش فنّى شياطين، رنگ و لعاب دادن به انحرافات است، ولى شما كه آموزگارى چون جبرائيل داريد كه از مخازن غيبى، ارشادتان مىكند، چرا تن به خوارىِ طغيان مىدهيد و با يك عمر بىمقياس آينده، بازى مىكنيد؟
7- وَ اَصْلِحْ لى فى ذُرِّيَّتى اِنّى تُبْتُ اِلَيْكَ وَ اِنّى مِنَ الْمُسْلِمينَ (احقاف 15):
همانطورى كه براى فرزندانتان، مال و منال به ارث مىگذاريد، با دعاء و عرض حال، خير و صلاحشان را از ناحيه ايزدى، مسألت نماييد، زيرا دختر و پسرِ به جا مانده، صدقه جاريهاى هستند كه مىتوانند از بسته شدن حساب پسانداز آخرت شما جلوگيرى كرده و با واريز نمودن انواع براتها، موجب جريان طبيعى نشئات عرفانى شوند.
8 - اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ اِخْوَةٌ فَاَصْلِحُوا بَيْنَ اَخَوَيْكُمْ (حجرات 10):
همگى عضو يك خانوادهايد و گرويدگان به كلمه طيّبه ي لا اِلهَ اِلاَّ اللَّه، خويشاوندان شما هستند و نبايد اين امّت بزرگ را دچار تقسيمات شخصى نمود و اسير اهداف فردى گرديد و حيات صلحآميزى را كه در مقدّرات تعالى، مدوّن گشته به بىمهرى سپرد و فضاى بينالمللى را تيره كرد.
9- اِلَيْهِ يَصْعَدُالْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ يَرْفَعُهُ (فاطر 10):
مرجع خوبىها، نيكىها، پاكىها و زيبايىها، خالق گيتى بوده كه تفاهم و آشتى در بين خودتان را قانونمندى داده و وِفاق عمومى را حاكميّت بخشيده.
10- مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِه وَ مَنْ اَساءَ فَعَلَيْها (فصّلت 46):
در انتخابات دائمى و لحظهاى كه در پيش داريد، محتاطانه و هوشيارانه حركت كنيد تا از پيامدهاى سوء عملكردتان در امان باشيد زيرا كه افسادگرايى، بليّهاى است كه دامنگيرتان شده و تا موازين عزّ و جلّ به تعقيبتان ادامه مىدهد.
11- اَنَّ الْاَرْضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ (انبياء 105):
ميراثداران زمين، بندگان بسازى هستند كه خواستههايشان وسيله تهاجم به عناصر ناتوان و ضعيف را فراهم نمىآورد و علايق حيوانى و شهوانى را در مناصب حكومتى، تعبيه نمىنمايند كه برازندهترين نامزد براى احراز پُست سلطنتى، كانديدى است كه با وجود ظِلُّ اللّهى بودن در تمامى شئون، بخشندهترين و رئوفترين رجل در تمامى طبقات آسمان و زمين مىباشد كه دولتش، به وجدان، حرارت داده و لواى عطوفت را در اقصى نقاط آفرينش، به اهتزاز درمىآورد.
12- وَاللّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ (بقره 220):
عالِم به ضماير و نفوس، جريانات دنيوى را در لوح محفوظ، تقرير كرده و جايى را براى خاطيانى كه مىخواهند با تردستى و حقّهبازى و سياسىكارى، در محاكم يَومالدّين، جابهجايى حقوق و عقوق را ايجاد كنند باقى نمىگذارد و حق را به حقدار خواهد سپرد و مُبطلان مزارع عمل را به تعذيب خواهد كشاند.
13- وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى بِظُلْمٍ وَ اَهْلُها مُصْلِحُونَ (هود 117):
اگر در برابر هر گام بدى، يك قدمِ خوبى برداريم، مىتوانيم به اغماض خدايى، اميدوار باشيم كه موكّلين رقيب و عتيد، چنانچه با هم به ارقام صحيفه خير و شر بپردازند، يكديگر را مُجاب مىكنند كه طرفشان در بند جهالت است و معصيت را مغفرتطلبى مىشُويد، ولى ورشكسته كسى خواهد بود كه ترمزبريده، گناه مىكند و بىوقفه، در برابر قانونگذار يكتا، عرض اندام مىنمايد.
14- اِذْ قالَ لَهُمْ اَخُوهُمْ صالِحٌ اَلا تَتَّقُونَ (شعراء 142):
پيامداران نامتناهى، برادرانه و دلسوزانه، معاصرين خويش را به پروردگار جهانيان مىخوانند امّا، هيهات از جوابيّهها و پاسخگويىهاى خلايق بىقيد و بند كه كوهى از شرمندگى و روسياهى را شمايل داشته و امضاى اسَفبار فرستادگان جبروت را در زير كارنامه رسالتشان مىخوانيم كه، واى بر مردمى كه در برابر سُفَراى ربوبى، جبههگيرى كردند و خصمانهترين موضع را اتّخاذ نمودند و سوغات اَعلىعلّيّين را با تمسخر و تكبّر بر ديوارِ ناباورىكوبيدند.
منبع : كتاب باراني در كوير سوخته
اثر: آيت الله سيد حسين كاظميني بروجردي.
اثر: آيت الله سيد حسين كاظميني بروجردي.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر