۱۳۸۶/۰۲/۱۹

پايبندى به اصول‏

**********************
دين‏مدارى مى‏كنم بـا نـامِ تـو************* بى‏قــرارى مى‏كنـم در يـادِ تـو
اى همه دين و دلـم يكسر شده‏************* عـاقـبت بـر جـان مـن آذر زده‏
شاخصِ كـوى ولى، راهِ منـست‏ ************* پرچـمِ حَبلُ‏المتـين، دادِ منـست‏
من به آئينى روم كـو حقّ محض‏ ************* راشـد و مـرشد بُوَد هنگام قـبض
مجموعه باورداشت‏ها و عملكردهاى ريشه‏اى و درونى را دين مى‏نامند و ديون اصلى و هميشگى را در تمامى فرازهاى حياتى، شامل مى‏شود و هركسى به راهى متعهّد است كه در قبال آن با همه وجود احساس مسئوليّت مى‏كند و به پايش هزينه‏هاى هنگفتى را مبذول مى‏دارد. در تاريخ بشر، اديان و مذاهبِ ساختگى، فراوان بوده و هر يك، دم از فلسفه‏اى مى‏زنند و فرضيه‏هايى را به خوردِ پيروانِ خود مى‏دهند امّا از بين مكاتب موجود، هركدام كه وصل به حق‏تعالى‏ باشد اعتبار و اهميّت پيدا مى‏كند زيرا كه انسان، دست‏پرورده خداى خويش است و تمامى ابعاد وجودى او در ساختار مشخّص و معيّنى تنظيم شده كه چنانچه سرِ سوزنى جابه‏جا شود انعكاسى وخيم، منفى و مخرّب بر جاى خواهد گذاشت كه ممكن است نسل‏هاى بعدى را در شعله‏هاى آتش قرار دهد و رهايى فرزندان سرگردان را ناممكن سازد. پس بايد به برنامه‏ريزى‏هاى حكيمانۀ مديريّت عالَم رضايت داد و بر تعهّدات روزگارِ قبل پايدارى نمود تا در هر دو سراى فانى و باقى، سرنوشتى آرام و آسوده داشته باشيم. اينك نظرات مصلحانۀ شارع مقدّس را پيرامون مسأله ديندارى تعقيب كرده تا از آزمايشات اعتقادى و اجتماعى به سلامت و سعادت خارج شده و بر سفره كريمانۀ معبودى، تغذيه پاك معنوى و معيشتى را اقتباس نموده و از تعرّضات دائمى شياطين حيله‏گر و مكّار، در امان باشيم و بر مسير تعقّل و تفكّر، ايّام جارى را سپرى كنيم.
1- مالِكِ يَوْمِ الدّينِ (فاتحه‏4):
روز شكوفايى دين، فرداست كه صحنه از رقباى كاذب، خالى گشته و پرچمِ لِمَنِ الْملُكُ الْيَوْم در روزگار بى‏پايان به اهتزاز در خواهد آمد و مصدر تحكّمات، وجودِ اعظمِ ايزدى مى‏باشد و مرجع تظلّمات، قاهر يكتا خواهد بود و گرچه در پايانِ زمان، پيش‏پرده‏اى از حكومت حقّه به نمايش در مى‏آيد امّا در مقايسه با عظمت و گستردگى معاد، چند صباحى را بيش، شامل نمى‏شود و عجايب ديدنى و اكابر شنيدنى را در ديار بعدى ملاحظه خواهيد كرد.
2- اِنَّ اللّهَ اصْطَفى‏ لَكُمُ الدّينَ فَلا تَمُوتُنَّ اِلاّ وَ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (بقره‏132):
اين بارور كنندۀ شماست كه استحقاق تعيين راه را برايتان دارد. چرا به زير بيرق همنوعان خود مى‏رويد كه مثل خودتان، ديروز آمده‏اند و امروز در جهلِ مركّبند و فردا بى‏اختيار، دارِ فانى را ترك مى‏گويند؟ به خيل موحّدان بپيونديد و خطوط دروغين و تصنّعى را ترك گوييد!
3- وَ يَكُونَ الدّينُ لِلّهِ (بقره‏193 ):
با شعبده‏بازان حرفه‏اى كه با چشم‏بندى‏هاى ماهرانه، كاه را با كوه، عوض مى‏كنند و كلاهِ گرايشات شيطانى بر سرتان مى‏گذارند مقابله كنيد و سنگر مبارزه با جادوگران اهريمنى را كه با القاء شبهات، ذهنتان را نسبت به عبوديّت رحمانى، خراب مى‏نمايند ترك ننماييد كه حكم الهى، پاينده، پايدار و پابرجا خواهد بود.
4- لا اِكْراهَ فِى الدّينِ (بقره‏256):
به زورِ شمشير و نيزه، به آئين حنيف وارد نمى‏شويد زيرا كه خطّ خداوندى، فطرى و ازلى بوده و هيچ‏گونه نيازى به فشار و تهديد نمى‏باشد چرا كه وجدانگاه نهانى و نهايى بنى‏آدم است.
5 - وَ ادْعُوهُ مُخْلِصينَ لَهُ الدّينَ (اعراف‏29):
وجودتان را از هر نوع شائبه‏اى پاك نماييد و خالصانه در محراب قرار گيريد و مخلصانه به طرح حوائج بپردازيد و خلوص را در فرائض، حفظ نماييد تا پاسخ رسا و صريحى از ناحيۀ لاهوت دريافت داريد و از اقامه كلام با مخاطب ناپيدا، خسته و ملول نشويد.
6- لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّه‏ (توبه‏33):
پيغام‏رسانان امين را با معاجز، براهين و اسناد رسمى فرستاده تا جنگ هفتاد و دو ملّت، همه را عذر بدانى و لواى صَمَدانى را با ضماير روشن خويش بپذيرى و نسبت به روند عمرت بى‏تفاوت نباشى.
7- ذلِكَ الدّينُ الْقَيِّمُ فَلا تَظْلِمُوا فيهِنَّ اَنْفُسَكُمْ (توبه‏36):
تنها نظام ماندنى در عرصۀ آفتاب، انتظاميست كه آفريدگار كبير، بعنوانِ شريعتِ حقّه، ابلاغ كرده و همگان را به فراگيرى آن، فرا خوانده و هر نوع امتناعى را ناصواب خوانده.
8 - وَ اِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ اِلى‏ يَوْمِ الدّينِ (حجر35):
شياطين انسى و جنّى ، تا برقرارى نظم نوين آفرينش، ملعون، مطرود و مخذول دستگاه جبروتى بوده و لحظه‏اى از تيرهاى رجمِ ملائكِ تير انداز، در امان نخواهند بود. پس هشدار! اى عزيز از اين‏كه تمايلات و توجّهات تو بسوى ابزار و اسباب اهريمنى چرخش كند.
9- وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِى الدّينِ مِنْ حَرَجٍ (حج‏78):
اين شجرۀ طيّبه در غدير خم، محكم گرديد و تمام نيازمندى‏هاى آحاد جامعه انسانى، در شاخ و برگ آن تعبيه شد و با خون بهترين‏هاى خلقت، آبيارى گرديد و خالى از نقصان و كاستى شد و تا انتهاى توالد و تناسل بنى‏آدم، هرگز محتاج تبصره‏ها و تحشيه‏ها نخواهد بود و هركس بگويد قانون ناقصى را در دين يافته صد البتّه كه نقص از خود او مى‏باشد و قادر متعال به قدرت لايزالش، آخرين دين را استحكام تمام داده و بندگانش، كوچك‏تر از آنند كه بخواهند براى اصل و فرعش، حكم ثانويّه و مشابه بسازند.
10- شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدّينِ ما وَصّى‏ بِه‏ نُوحاً (شورى‏13):
اين مجموعه محرّمات و محلّلات را كه مشاهده مى‏كنيد، هزاران سالست كه در اُممِ گذشته به اَنحاء مختلف، جريان داشته و مرز حقّ و باطل در ملل سابقه، معيّن بوده و فقط به فراخور مصالح دوران، محدوده‏اش را متغيّر نموده‏اند، پس به ديدِ تمدّنىِ باستانى به آن بنگريد با اين تفاوت كه كارآيى فرازمانى داشته و در انحصار اعصار خاصّى در نمى‏آيد.
11- اَنْ اَقيمُوا الدّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فيهِ (شورى‏13):
در اعتلاى مقاماتش بكوشيد و در بين خود، جبهه‏گيرى ننماييد و موضع‏گيرى‏هاى عجولانه و غير منطقى نداشته باشيد كه اختلافات فيمابين پيروان، باعث كسادى آن و رونق بازار مخالفين و خوارى اعضاء مى‏گردد.
12- وَ اِنَّ الدّينَ لَواقِعٌ (ذاريات‏6 ):
حاكميّتِ مشيّتِ يزدانى ، حتمى و گريزناپذير است چه به اقبال جوامع درآيد و چه با سردى آنها مواجه گردد . امّا صاحبِ كرسىِ جَبر با در اختيار داشتن اسباب فيزيكى و متافيزيكى، تصميم مقتدرانه‏اش را عملى خواهد كرد، بهتر آنست كه از درِ رفاقت و تسليم بر آيند كه ابناء آدم و حوّا را قواى مخالفت نباشد.
13- كَلّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدّينِ (انفطار9):
تن‏سوزهاى فردا، با اُسراى خود مى‏گويند : آيا اين شكنجه‏ها دروغ بود؟ آيا مى‏توانيد از چنگال ما بگريزيد؟ آيا پناهگاهى در اين سرزمين محصور هست تا بتوانيد در آن نَفَسى تازه كنيد؟
14- رَاَيْتَ النّاسَ يَدْ خُلُونَ فى‏ دينِ اللّهِ اَفْواجاً (نصر2):
وقتى كانديدایى از تشعشعِ عرش، مأموريّت مى‏گيرد، با ابلاغ اهداف نورانى و اِشعار فرهنگ ملكوتى و اشاعه معالم لايزالى، جاذبه‏ها را مى‏افشاند و خيل مشتاقان ابديّت را به ساحل حكيم اعلى‏ گِرد مى‏آورد و امواج علائق زمينيان را به افواج ملائك سبحانى مرتبط مى‏سازد.
15- لا تَتَّخِذُوا الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً (مائده‏57):
از ورود به محافلى كه عقايد شما را تمسخر مى‏كنند اجتناب نماييد كه همسويى با كافران، موجب سوختنِ خشك و تر در وقت نزول عذاب مى‏گردد، مگر اين اختلاط به تقيّه مربوط باشد و يا همگامى، براى نجات ايشان در وقتِ مناسب بوده و مترصّد فرصت‏هاى هدايت گرديد.
16- اِنْ كُنْتُمْ فى‏ شَكٍّ مِنْ دينى‏ فَلا اَعْبُدُ الَّذينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ (يونس‏104):
چگونه است كه مطالب دينى را فناتيك مى‏دانيد و مقلّدين اولياء را مرتجع مى‏خوانيد ولى بانيان مكتب‏هاى شرقى و غربى را كه طبق مدِ جامعۀ آنها زندگى را مى‏آرائيد و با مدل بيگانگان، مراوده مى‏كنيد، نيكو مى‏پنداريد؛ در حالی‏كه از ديروزشان بى‏خبريد و فردايشان را روشن نمى‏يابيد و امروزشان نيز در رقابت با ديگران قرار دارد. آيا تاكنون هزاران مدّعىِ تجدّد نيامده‏اند كه كار قبلى‏ها را نقض نكرده باشند؟ آيا جايى براى عبرت‏گيرى نيست؟
خداوند تبارك، ما را از فتنۀ مسالك بشرى برهاند و حلقه‏هاى امتحان را به مستضعفين حقيقى بفهماند، تا اسير جريانات مقابله با تقديرات سرمدى نشويم و آمادۀ استقبال از نماينده ربوبى باشيم و نخوت غيبت را از خويش دور نماييم تا وسيله‏اى براى تداوم عذاب كنونى نگرديم و الطاف ربّانى را از كف ندهيم.
منبع : کتاب بارانی در کویر سوخته
اثر: آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

هیچ نظری موجود نیست: